پسر كوچكي وارد مغازه اي شد، جعبه نوشابه را ...

پسر كوچكي وارد مغازه اي شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روي جعبه رفت 

تا دستش به دكمه هاي تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره.

مغازه دار متوجه پسر بود و به مكالماتش گوش مي داد.

پسرك پرسيد: خانم، مي توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن هاي حياط خانه تان را به من

بسپاريد؟

زن پاسخ داد: كسي هست كه اين كار را برايم انجام مي دهد !

پسرك گفت: خانم، من اين كار را با نصف قيمتي كه او مي دهد انجام خواهم داد!

زن در جوابش گفت كه از كار اين فرد كاملا راضي است.

پسرك بيشتر اصرار كرد و پيشنهاد داد: خانم، من پياده رو و جدول جلوي خانه را هم برايتان

جارو مي كنم. در اين صورت شما در يكشنبه زيباترين چمن را در كل شهر خواهيد داشت.

مجددا زن پاسخش منفي بود.

پسرك در حالي كه لبخندي بر لب داشت، گوشي را گذاشت.

مغازه دار كه به صحبت هاي او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر...، از رفتارت

خوشم آمد؛ به خاطر اينكه روحيه خاص و خوبي داري دوست دارم كاري به تو بدهم.

پسر جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملكردم را مي سنجيدم. من همان كسي هستم كه 

براي اين خانم كار مي كند   

آيا ما هم ميتوانيم چنين خود ارزيابي از كار خود داشته باشيم؟

 

@@@نــــــظـــــر يـــــــــادتـــــــون نـــــــــــــــــــره@@@

 

ده اشتباه خانمها در پوشیدن لباس

 
ده اشتباه خانمها در پوشیدن لباس
 
 
 
تا حالا شده که شما و دوستتون که از لحاظ سایز مثل هم هستین یه لباس رو بپوشین ولی حس کنین که اون تو اون لباس برازنده تر هست؟

این بر میگرده به این که شما بدونین اصولا انتخاب یک لباس فقط سایز نیست ...بلکه چیزهای دیگه ای هم هست که اگه رعایت بشه..لباس به تن شما هم به همون اندازه برازنده خواهد بود...معمولا 10 تا نکته هست که تو لباس پوشیدن خیلی مهمه و خیلی ها هم بهش توجه نمیکنن..فراموش نکنین خوب لباس پوشیدن به معنی گرون پوشیدن نیست.

  
1- انتخاب رنگ اشتباه
 پوشیدن لباسی با رنگ متناسب ....
 

@@@براي ديدن بقيه مطلب بر روي ادامه مطلب كليك كنيد.@@@


@@@نــــــظـــــر يـــــــــادتـــــــون نـــــــــــــــــــره@@@
 
ادامه نوشته

«تست خودشناسی » بـه كار فكـر می‌كنیـد یـا بـه تفریـح؟

 

«تست خودشناسی » بـه كار فكـر می‌كنیـد یـا بـه تفریـح؟

 

در هزاره سوم و زندگی ماشینی امروز و هزینه‌های بالا، خیلی از شماها برای گذران زندگی، زیاد كار می‌كنید، تا جایی كه حتی ممكن است چند شیفت كار كنید و همین امر باعث می‌شود تا از زندگی عادی خود غافل بمانید و نتوانید آن طور كه شاید و باید به تفریح بپردازید، پرسش ما از شما این است، كه شما بیشتر به كار می‌پردازید یا تفریح؟

 

یا آنكه حد وسط را دنبال می‌كنید و بین كارتان تعادل برقرار می‌كنید. برای این كه متوجه شویم، شما به كار بیشتر فكر می‌كنید یا تفریح، به این پرسش‌ها، خیلی سریع باید پاسخ بدهید، چون اگر بخوانید، سپس گزینه‌ها را انتخاب كنید، آنگاه است كه از روی احساستان ...
 

@@@براي ديدن بقيه مطلب بر روي ادامه مطلب كليك كنيد.@@@


@@@نــــــظـــــر يـــــــــادتـــــــون نـــــــــــــــــــره@@@
ادامه نوشته

به آرامش ذهنی چگونه دست یابیم ؟

به آرامش ذهنی چگونه دست یابیم ؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


هر كه هستید و هر كجا زندگی می كنید، آرامش را به زندگی خویش دعوت كنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید. اگر كلام و رفتار شما قرین آرامش باشد، بدون شك این ویژگی به دنیای اطراف شما نیز سرایت خواهد كرد. به خاطر داشته باشید برای رسیدن به این وضعیت، لازم است برخی قابلیت های ویژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایجاد نمایید. رعایت نكات زیر مقدماتی است كه به شما كمك می كند در این مسیر گام بردارید : 1. ...


>>>براي ديدن بقيه مطلب بر روي ادامه مطلب كليك كنيد.<<<


>>>نــــــظـــــر يـــــــــادتـــــــون نـــــــــــــــــــره<<<
ادامه نوشته

آقایان بخوانند

آقایان بخوانند

مردها می‌توانند به‌ روشهای‌ گوناگون‌ وبی‌آنکه‌ زحمت‌ فراوانی‌ به‌ خود بدهند توجه‌ همسرانشان‌ را جلب‌ کنند و به بار عاطفی زندگی زناشویی خود بیفزایند. اغلب‌ مردها این‌ رامی‌دانند اما زحمت‌ آن‌ را به‌ خود نمی‌دهند.
زن‌ برای‌ اینکه‌ احساس‌ کند شوهرش‌ اورا دوست‌ دارد باید از ناحیه‌ همسرش‌ب ارها مورد محبت‌ قرار گیرد. یک‌ یا دوبار ابراز محبت‌ هر اندازه‌ هم‌ که‌ مهم‌ باشد نمی‌تواند برای‌ زن‌ رضایت‌ بخش‌ باشد. زن‌ از نظر روحی‌ و عاطفی ‌احتیاج‌ به‌ توجه‌ و محبت‌ دارد مردان‌ با انجام‌ کارهای‌ کوچک‌ و جزئی‌ می‌توانند این‌ نیاز را برآورده‌ سازند اگر زن‌ مورد مهر و محبت‌ شوهر قراربگیرد نسبت‌ به‌ شوهرش‌ نیز محبت‌بیشتری‌ می‌کند و در نتیجه‌ مرد تدریجاخود را موجودی‌ قدرتمند و موثرمی‌بیند، زیرا عشق‌ و علاقه‌ و توجهی‌ راکه‌ به‌ آن‌ احتیاج‌ دارد دریافت‌ می‌کند.در این‌ شرایط زن‌ و شوهر هر دو به‌خواسته‌های‌ خود می‌رسند و از زندگی‌راضی‌ خواهند بود.
چند اقدام‌ جزیی‌ که‌ مردان‌می‌توانند از آن‌ برای‌ جلب‌علاقه‌ همسرانشان‌ استفاده‌کنند:

۱) وقتی‌ به‌ خانه‌ برمی‌ گردید قبل‌ ازهر کار او را بیابید. از او درباره ‌کارهایی‌ که‌ در طی‌ روز انجام‌ داده‌ سوالهایی‌ مشخص‌ بکنید مثلا بپرسید آیا امروز به‌ پزشکی‌ که‌ قرار بود مراجعه‌ کنی‌ مراجعه‌ کردی‌؟

۲) مدت‌ ۲۰ دقیقه‌ با او وقت‌ صرف‌کنید; در این‌ زمان‌ از خواندن‌ روزنامه‌ و یا انجام‌ کارهایی‌ که‌ حواس‌ شما را به‌ آن‌ معطوف‌ کند خودداری‌ کنید.

۳) به‌ مناسبتهای‌ ویژه‌ و گهگاه‌ بدون‌ دلیل‌ مشخص‌ به‌ او شاخه‌ گلی‌ هدیه ‌کنید.

۴) از حالت‌ چهره‌ و طرز لباس‌ پوشیدنش‌ تعریف‌ کنید.

۵) اگر ناراحت‌ است‌ به‌ احساساتش ‌بها بدهید.

۶) وقتی‌ خسته‌ است‌ به‌ او کمک‌ کنید.

۷) اگر می‌بینید دیر به‌ منزل‌ می‌رسیدبه‌ او تلفن‌ کنید و دیر آمدنتان‌ را به‌ اواطلاع‌ دهید.

۸) اگر احساساتش‌ جریحه‌ دار شده‌ با او همدردی‌ کنید. به‌ او بگویید متأسفم‌ که‌ ناراحت‌ هستی‌ بعد سکوت‌ کنید،بگذارید بداند که‌ حال‌ او را درک‌ می‌کنید.

۹) برای‌ اینکه‌ ثابت‌ کنید ناراحتی‌ او تقصیر شما نیست‌ توضیح‌ و راه‌ حل‌ارایه‌ ندهید.

۱۰) وقتی‌ از خانه‌ بیرون‌ می‌روید از اوبپرسید آیا لازم‌ است‌ چیزی‌ بخرم‌؟ اگر پاسخ‌ مثبت‌ داد حتما کالای‌ موردنظرش‌ را خریداری‌ کنید.

۱۱) تو را دوست‌ دارم‌ را روزی‌ چندبار به‌ او بگویید.

۱۲) وقتی‌ از کسی‌ ناراحت‌ است‌ جانب‌ او را بگیرید.

۱۳) در حضور دیگران‌ به‌ او محبت‌ کنید.

۱۴) در کیف‌ خود عکسی‌ از او نگهداری‌ کنید. گهگاه‌ این‌ عکس‌ را باعکس‌ دیگری‌ عوض‌ کنید.

۱۵) نظافت‌ را در منزل‌ رعایت‌ کنید.

۱۶) برای‌ او هدایای‌ کوچک‌ مثل‌ عطر- شکلات‌ و…. بخرید.

۱۷) در کارها از او نظرخواهی‌ کنید.

۱۸) در مناسبتهای‌ ویژه‌ مانند سالروز تولد - ازدواج‌ و…. برای‌ او مطلبی‌ بنویسید.


آخرين و استانداردترين تست شخصيت شناسى

 
 
به اين تست شك نكنيد. اين آخرين و استانداردترين تست شخصيت شناسى است كه اين روزها در اروپا بين روانشناسان در جريان است. پاسخهايش هم اصلاً كار دشوارى نيست. كافى است كمى به خودتان رجوع كنيد. يك كاغذ و قلم هم كنار دستتان باشد كه بتوانيد امتيازهايى كه گرفته ايد را جمع بزنيد. حاضريد؟ پس شروع كنيد:

 1) چه موقع از روز بهترين و آرام ترين احساس را داريد؟

الف _ صبح،
ب- عصر و غروب،
ج _ شب

۲) معمولاً چگونه راه مى رويد؟

الف _ نسبتاً سريع، با قدم هاى بلند،
ب- نسبتاً سريع، با قدمهاى كوتاه ولى تند و پشت سر هم،
ج _ آهسته تر، با سرى صاف روبرو،
د _ آهسته و سربه زير، ه- - خيلى آهسته

۳) وقتى با ديگران صحبت مى كنيد؛

الف _ مى ايستيد و دست به سينه حرف مى زنيد،
ب- دستها را در هم قلاب مى كنيد،
ج _ يك يا هر دو دست را در پهلو مى گذاريد،
د _ دست به شخصى كه با او صحبت مى كنيد، مى زنيد،
و ه-_ با گوش خود بازى مى كنيد، به چانه تان دست مى زنيد يا موهايتان را صاف مىكنيد

۴) وقتى آرام هستيد، چگونه مى نشينيد؟

الف _ زانوها خم و پاها تقريباً كنار هم،
ب- چهارزانو،
ج _ پاى صاف و دراز به بيرون،
د _ يك پا زير ديگرى خم

۵) وقتى چيزى واقعاً براى شما جالب است، چگونه واكنش نشان مى دهيد؟

الف _ خنده اى بلند كه نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده،
ب _ خنده، اما نه بلند،
ج _ با پوزخند كوچك،
د _ لبخند بزرگ،
ه_  لبخند كوچك

۶) وقتى وارد يك ميهمانى يا جمع مى شويد؛

الف _ با صداى بلند سلام و حركتى كه همه متوجه شما شوند، وارد مى شويد
ب _ با صداى آرامتر سلام مى كنيد و سريع به دنبال شخصى كه مى شناسيد، مى گرديد
ج _ در حد امكان آرام وارد مى شويد، سعى مى كنيد به نظر سايرين نياييد

۷) سخت مشغول كارى هستيد، بر آن تمركز داريد، اما ناگهان دليلى يا شخصى آن را قطع مى كند؛

الف _ از وقفه ايجاد شده راضى هستيد و از آن استقبال مى كنيد
ب _ بسختى ناراحت مى شويد
ج _ حالتى بينابين اين ۲ حالت ايجاد مى شود

۸) كداميك از مجموعه رنگ هاى زير را بيشتر دوست داريد؟

الف- قرمز يا نارنجى
ب- سياه
ج- زرد يا آبى كمرنگ
د- سبز
ه- آبى تيره يا ارغوانى
و- سفيد
ز- قهوه اى، خاكسترى، بنفش

۹) وقتى در رختخواب هستيد (در شب) در آخرين لحظات پيش از خواب، در چه حالتى دراز مى كشيد؟

الف- به پشت
ب- روى شكم (دمر)
ج- به پهلو و كمى خم و دايره اى
د- سر بر روى يك دست
ه- سر زير پتو يا ملافه...

۱۰) آيا شما غالباً خواب مى بينيد كه:

الف- از جايى مى افتيد.
ب- مشغول جنگ و دعوا هستيد.
ج- به دنبال كسى يا چيزى هستيد.
د- پرواز مى كنيد يا در آب غوطه وريد.
ه- اصلاً خواب نمى بينيد.
و- معمولاً خواب هاى خوش مى بينيد
 


امتیازات


سؤال اول: الف(۲ امتياز)، ب (۴ امتياز)، ج (۶ امتياز)

سؤال دوم: الف (۶امتياز)، ب (۴ امتياز)، ج (۷ امتياز)، د (۲ امتياز)، ه (۱ امتياز)

سؤال سوم: الف (۴ امتياز)، ب (۲ امتياز)، ج (۵ امتياز)، د (۷ امتياز)، ه (۶ امتياز)

سؤال چهارم: الف (۴ امتياز)، ب (۶ امتياز)، ج (۲ امتياز)، د (۱ امتياز)

سؤال پنجم: الف (۶ امتياز)، ب (۴ امتياز)، ج (۳ امتياز)، د (۵ امتياز)، ه (۲ ا متياز)

سؤال ششم: الف (۶ امتياز)، ب (۴ امتياز)، ج (۲ امتياز)

سؤال هفتم: الف (۶ امتياز)، ب (۲ امتياز)، ج (۴ امتياز)

سؤال هشتم: الف (۶ امتياز)، ب (۷ امتياز)، ج (۵امتياز)، د (۴ امتياز)، ه (۳ امتياز) و (۲ امتياز)، ز (۱ امتياز)

سؤال نهم: الف (۷ امتياز)، ب (۶ امتياز)، ج (۴ امتياز)، د (۲ امتياز)، ه (۱ امتياز)

سؤال دهم: الف (۴ امتياز)، ب (۲ امتياز)، ج (۳ امتياز)، د (۵ امتياز)، ه (۶ امتياز)، و (۱ امتياز)
 

خب، امتيازهايتان را جمع زديد. عدد به دست آمده را با جدول مقابل مقايسه كنيد و شخصيت خودتان را بشناسيد.



نتيجه گيرى

*
اگر امتياز شما بالاى ۶۰ است: ديگران در ارتباط و رفتار با شما شديداً مراقب و هوشيار هستند آنها شما را مغرور، خودمحور و بى نهايت سلطه جو مى دانند، گرچه شما را تحسين مى كنند و به ظاهر مى گويند«كاش من جاى تو بودم!!» اما معمولاً به شما اعتماد ندارند و نسبت به ايجاد رابطه اى عميق و دوستانه بى ميل و فرارى هستند.

*
اگر از ۵۱ تا ۶۰ امتياز داريد: بدانيد دوستان شما را تحريك پذير مى دانند، بدون فكر عمل مى كنيدو سريع از موضوعات ناخوشايند برآشفته مى شويد ، علاقه مند به رهبرى جمع و تصميم گيريهاى سريع داريد (هرچند اغلب درست از كار درنمى آيند!) ديگران شما را جسور و اهل مخاطره مى دانند. كسى كه همه چيز را تجربه و امتحان مى كند، از ماجراجويى لذت مى برد و در مجموع به دليل ايجاد شرايط و بستر هيجانات توسط شما، از همراهى تان لذت مى برند.

*
اگر از ۴۱ تا ۵۰ امتياز به دست آورديد: به خود اميدوار باشيد ، ديگران شما را بانشاط، سرزنده، سرگرم كننده و جالب و جذاب مى بينند. شما دائماً مركز توجه جمع هستيد و از تعادل رفتارى خوبى بهره مند هستيد. فردى مهربان، ملاحظه كار و فهميده به نظر مى رسيد. قادر هستيد به موقع باعث شادى و خوشى دوستانتان شويد و اسباب هلهله و خنده آنها را فراهم كنيد و در همان شرايط و در صورت لزوم بهترين كمك بر اعضاى گروه هستيد.

*
اگر ۳۱ تا ۴۰ امتياز نصيب شما شد: بدانيد در نظر سايرين معقول، هوشيار، دقيق ، ملاحظه كار و اهل عمل هستيد. همه مى دانند شما باهوش و با استعداد هستيد اما مهمتر از همه فروتن و متواضع هستيد. به سرعت و سادگى با ديگران باب دوستى را باز نمى كنيد. اما اگر با كسى دوست شويد صادق، باوفا و وظيفه شناس هستيد. اما انتظار بازگشت اين صداقت و صميميت ز طرف دوستانتان را داريد گرچه سخت دوست مى شويد اما سخت تر دوستى ها را رها مى كنيد.

*
از ۲۱ تا ۳۰ امتياز : در نظر سايرين فردى زحمت كش هستيد اما متأسفانه گاهى اوقات ايرادگير هستيد. شما بسيار بسيار محتاط و بى نهايت ملاحظه كار به نظر مى رسيد. زحمتكشى كه در كمال آرامش و با صرف زمان زياد در جمع بار ديگران را بردوش مى كشد و بدون فكر و براساس تحريك لحظه اى و آنى هرگز نظر نمى دهد. ديگران مى دانند شما هميشه تمام جوانب كارها را مى سنجيد و سپس تصميم مى گيريد.

*
و اگر كمتر از ۲۱ امتياز داشتيد: ديگران شما را خجالتى، عصبى و آدمى شكاك و دودل مى دانند شخصى كه هميشه سايرين به عوض او فكر مى كنند، برايش تصميم مى گيرند و از او مراقبت مى كنند. كسى كه اصلاً تمايل به درگيرشدن در كارهاى گروهى و ارتباط با افراد ديگر را ندارد!
 

درباره هنر «نه» گفتن

 

درباره هنر «نه» گفتن

«نه نمى توانم»

در زندگى هر انسانى شرايطى پيش مى آيدكه «نه گفتن» مشكل مى شود. براى مثال، فرض كنيد در يك برنامه ريزى دقيق با دوستانتان، تصميم گرفته ايد تعطيلات آخر هفته را به اسكى برويد اما والدينتان مى گويند ترجيح مى دهند اين هفته را با هم و در كنار هم باشيد. رئيس اداره از شما مى خواهد بعد از اتمام ساعت عادى كار، امروز را بيشتر كار كنيد و به منزل نرويد اما شما اصلاً شرايط اضافه كارى نداريد و براى بعد از ساعات كار برنامه هاى ديگرى چيده ايد يا اينكه استاد دانشگاه از شما مى خواهد همراه با او بر روى پروژه تحقيقاتى كار كنيد، شايد هم يك لباس نو خريده ايد و دوستى مى خواهد آن را قرض بگيرد، كسى از شما مى خواهد با او به مسافرت رويد در حاليكه از او خوشتان نمى آيد.
... اگر دائماً مجبور باشيم تسليم اين درخواستها شويم و با آنها موافقت كنيم و به همين خاطر شديداً احساس ناراحتى داشته باشيم، روزى مى رسد كه از خود بپرسيم «چرا نمى توانم نه بگويم دليل به هم زدن برنامه هاى شخصيم، با درخواست ديگران چيست؟ و چرا در جايى كه علاقه به «نه» گفتن دارم با گفتن يك «بله» شرايط سختى به وجود مى آورم؟»
پاسخ به اين چراها؟
احتمالاً از قطع شدن يا ضعيف شدن ارتباطات دوستانه خود با سايرين وحشت داريد و به همين خاطر از راه پذيرفتن بدون چون و چراى يك درخواست خود را از اين وحشت رها مى كنيد و يا اينكه آنقدر به شخص يا اشخاصى علاقه داريد كه از نه گفتن به آنها احساس گناه مى كنيد در نتيجه ساده ترين راه را اين مى بينيد كه به احساسات خود لطمه بزنيد و دست از خواسته ها و برنامه هاى شخصيتان بكشيد. شايد هم خود را در مقابل سايرين بيشتر از حد متعارف و معمول مسؤول مى بينيد و خوشبختى و موفقيت ايشان را در گرو پذيرش خود مى يابيد!
و به همين خاطر رد اين درخواست را خودخواهى و خودمحورى فرض مى كنيد پس باز هم خود و برنامه هاى خود را قربانى اين درخواست مى كنيد.
گاهى اوقات هم، انجام دادن كارهاى ديگران را از زاويه اى متفاوت مى بينيد و فكر مى كنيد درخواست آنها از شما به معناى مهم و با ارزش بودنتان است و اگر آن را نپذيريد در واقع نبايد هرگز منتظر تكرار چنين شرايطى باشيد.
تمام موارد ذكر شده نمونه هايى از مزاحمتهاى فكرى بود كه پيش از نه گفتن به يك درخواست از ذهن ما شكل مى گيرند.
از چه راههايى مى توان «نه گفتن» راه ساده تر كرد؟
قدم اول: در قدم اول سدها يا موانعى كه از نظر اخلاقى بر سر راهتان مى بينيد را شناسايى كنيد. براى مثال اگر دوستى مى خواهد نوار كاست مورد نظر شما را امانت بگيرد و از آن استفاده كند اگر به او نه بگوييد چه عواقبى خواهد داشت؟
- آيا مى ترسيد او هرگز پس از اين ماجرا با شما صحبت نكند.
يا اگر به كارفرمايتان «نه بگوييد» از كار بركنار مى شويد؟
يا رد درخواست استاد دانشگاه، نمره مناسبى را در پايان ترم، براى شما به همراه ندارد.
قدم دوم، پس از بررسى خطرات احتمالى از بعد منفى آن، با واقع بينى شرايط احتمالى را در ذهن خود ترسيم كنيد.
- اگر نه بگويم دوستم كمى ناراحت مى شود اما پايه هاى دوستى ما استوارتر از اين است كه با اين مورد خراب شود. از طرفى شايد دوستم به خاطر شنيدن «نه» صريح و رك من نسبت به دوستى ما اعتماد بيشترى پيدا كند.
- رئيس اداره حتماً در برابر «نه» گفتن من كمى ناراحت مى شود. اما اگر «بله» بگويم و با توجه به فشار روحى ناشى از به هم خوردن برنامه هايم عصبانى و بى حوصله كار كنم عواقب بدترى پيش خواهد آمد.
قدم سوم، قطعاً مطالعه شرايط احتمالى از ديدگاهى منطقيتر و خوش بينانه تر اين امكان را بوجود مى آورد كه عدم پذيرش خود را اعلام كنيم.
در اين مرحله مستقيم و با وضوح كامل «نه» را بگوييد. اجازه دهيد حركات و رفتار ناشى از مخالفت شما با انجام مسأله مورد نظر با كلامتان هماهنگ باشد، پس بهانه تراشى بى مورد نكنيد و به دنبال توجيه ماجرا نباشيد.
البته از آن جايى كه عادت كرده ايد سالها «بله» بگوييد و هنر «نه گفتن» به موقع را نداشته ايد براى موارد اوليه اين تمرين به مشكلاتى برخورد مى كنيد. كه بهتر است براى تمرين اين مهارت! نخست از موارد ساده تر شروع كنيد و به مواردى «نه» بگوييد كه احتمال خطر و صدمات ناشى از آن كمتر است. به اين ترتيب مى توانيد بعد از مدتى به رئيس يا مافوق خود هم در شريط منطقى نه بگوييد.
قطعاً شروع نه گفتن به افراد خاص ساده تر است مثلاً دوستان نزديك، خانواده يا غريبه ها... با هر كدام راحتتر هستيد با آنها شروع كنيد (البته فراموش نشود نه گفتنى كه دليل منطقى و حساب شده اى داشته باشد، نه مواردى كه از روى تنبيلى، بى حوصلگى و يا عدم پذيرش مسؤوليت است)
راههاى متفاوت يك نه گفتن منطقى و معنى دار:
۱ - استفاده از روش مستقيم و ساده: وقتى شخصى از شما مى خواهد كارى را انجام دهيد كه امكان آن وجود ندارد، خيلى مختصر و به دور از هرگونه دليل تراشى، مخالفت خود را اعلام كنيد.
براى مثال دوستى از شما مى خواهد ناهار را با او صرف كنيد.
اگر امكان اين كار وجود ندارد خيلى ساده بگوييد: نه، نه، متشكرم
روش بازتابى:
رضايت و علاقه مندى خود را نسبت به اين پيشنهاد نشان دهيد و به دنبال آن مشخص كنيد در حال حاضر شرايط پذيرش اين درخواست را نداريد.
«مى دانم كه مى توانيم در حين صرف ناهار مسائل زيادى را با هم حل كنيم و به نقطه نظرات بهترى برسيم. اما شرايط موجود، اجازه نمى دهد ناهار را با هم باشيم.»
۳_ گفتن نه همراه با دليل:
دليل كوتاه و واقعى رد تقاضا را بدون پرداختن به حاشيه و ذكر جزئيات، مطرح كنيد.
«نمى توانم براى ناهار پيش شما باشم، چون بايد براى فردا كارى را آماده كنم و نياز به وقت دارم.»
۴- اين هم يك مورد ديگر از نه گفتن.
در اين روش با مطرح كردن پيشنهادى ديگر در واقع حسن نيت خود را به درخواست كننده نشان مى دهيد.
«نمى توانم امروز، ناهار را با شما باشم اما به نظر شما هفته ديگر براى اين كار مناسب نيست؟!»
۵- نه همراه با پرس و جو براى يافتن كارى ديگر.
راه ديگر اين است كه به درخواست كننده نشان دهيم براى انجام امرى ديگر آمادگى داريم و رد كردن اين مورد خاص به منزله رد تمام موارد ارتباطى نيست.
«نمى توانم قول ناهار را بدهم اما اگر كار ديگرى را براى مبادله نظرات پيشنهاد كنيد مى پذيرم.»
۶- و اين هم يك نوع از نه گفتن است درست مانند «نوارى كه سوزنش گير كرده است.» موقعيت ساده و خاص خود را تكرار كنيد. بدون هيچ شرح و توضيح. فقط تكرار
- نه من نمى توانم با تو ناهار بخورم.
- اما خواهش مى كنم زياد طول نمى كشد.
- نه نمى توانم با تو ناهار بخورم.
- قبول، مهمان من، بيا باهم ناهار بخوريم.
- نه من نمى توانم با تو ناهار بخورم.
و...
يك نه بگوييد و از عواقب احتمالى بله خلاص شويد.
حتماً داستان كودك عاقلى! را كه با تلاش پى در پى معلم (الف) را نگفت شنيده ايد، او حرف اول را تكرار نكرد تا مجبور نباشد تا آخر حروف الفبا پيش رود.
گاهى اوقات داستان زندگى هم، همين است. خصوصاً در شرايطى كه خداى ناكرده به بيراهه مى رويم. اگر نه اول را با جرأت بگوييم اسير «بله» همراه با تعارف نمى شويم.
در ضمن اينكه فراموش نكنيد. اگر هميشه «بله» بگوييد و از نه گفتن پرهيز كنيد. كم كم بله گفتن شما بى معنى مى شود. (شايد به همين خاطر عروس خانمها هيچ وقت بار اول بله نمى گويند و ترجيح مى دهند سر خود را به گل چيدن گرم كنند!)
وقتى قلباً دوست داريد نه بگوييد، بله گفتن به شما استرس مى دهد و علايم جسمانى اين عدم پذيرش قلبى را به شكل سردرد، كشيدگى عضلات شانه و به هم ريختگى برنامه خواب خواهيد ديد.
- در نه گفتن دچار گيجى و سردرگمى نشويد، برخى افراد نه گفتن به خواسته يك نفر را نه گفتن به آن شخص و ارتباط با وى مى دانند. نه گفتن به اين معنا نيست كه شما آن شخص را دوست نداريد فقط مفهوم آن «رد خواهش اخير او مى باشد.»
- باز هم تأكيد مى شود كه صادق، آرام و مؤدب نه بگوييد. اين كار به شما كمك خواهد كرد كنترل كارها را به دست گيريد. ديگران از شنيدن «نه» صادقانه شما خوشحالتر خواهند شد تا اينكه كارى را دودل، بى ميل و با تأخير انجام دهيد.

 

تحلیل شخصیت از روی گروه خونی

 

تحلیل شخصیت از روی گروه خونی

 

گروه خونی O تیپ گرم

حدود 38% مردم جهان دارای گروه خونی +O و 6% دارای گروه خونی _O هستند.
خصوصیات : بی پروا ، بااراده ، مغرور ، بخشنده ،اجتماعی ، با انرژی ،برونگرا،رک و صریح ،واقع گرا،نمایشی،عمومی ، مثبت ، ریسک پذیر ،نافرمان،بی اعتبار ،لجوج و خود محور . به آسانی دوست میشوند و با جریانات همراه شده و به فرصت ها چنگ می زنند . در فعالیتهای سازمان یافته خوب عمل میکنند در بعضی موارد چندان دقیق نیستند و احساسات زیاد و قوی از خود نشان میدهند .ممکن است به سرعت مخالفت عمیق خود را با یک نظر بیان کنند اما معمولا این مخالفت پایدار نیست. کارگشایانی سنتی ،محرک و کمی لاف زن هستند.احساسات خود را خیلی نشان می دهند اما در برخورد با دیگر گروهای خونی این بیان معتبر است . نوعی ظرافت ذاتی و فطری دارند . شخصیت های اجتماعی و پر زرق وبرق هستند می توانند در حوادث و بحران ها ، سازگاری خوبی داشته باشند .لغات و کلمات به آسانی به سراغ آنها میایند .خجالتی نیستند و رک و صریح احساسات درونیشان را فاش می کنند. جاه طلب اند اما گاهی با جزییات سرگرم میشوند. علاقمند به حفظ روابط هستند و خودشان در این زمینه تلاش می کنند.


گروه خونی A تیپ سرد

حدود 34% از مردم دارای گروه خونی +A و 6% دارای گروه خونی _A هستند .
خصوصیات: متین و آرام ، دقیق ، دلسوز و غمخوار ، فداکار ،مودب ، درستکار ، وفادار ، احساساتی ، درونگرا و کمی دستپاچه. حتی در مواقع آشوب و غضب آرام و خونسرد هستند. نسبت به نظرات عمومی حساس اند. اغلب درونگرا هستند در بر خورد با دیگران خجالتی و کمرو هستند یا حتی مریض به نظر میرسند کمی بد بین هستند . برای روابط ارزش زیادی قائل بوده ونسبت به تغییرات تردید دارند . دوست داران طبیعت و گریزان از جمعیت و شلوغی هستند . به یک مکان شخصی یا پناهگاه امن و مخفی برای خود نیازمندند.عموما دو دل و غیر قاطع اند.برای حضور در کارهای تیمی آماده هستند مخصوصا وقتی دستوری به آنها داده شود . علاقه مند به ایجاد رابطه نیستند و تلاش چندانی هم برای اینکار نمی کنند.


گروه خونی B فعال

حدود 9% از مردم جهان دارای گروه خونی +B و25% هم دارای گروه خونی _B هستند.
خصوصیات:بشاش و خوشرو ،خوش بین ، فعال ، حساس ،مهربان ،فراموش کار ، آشفته ، در هم و سازمان نیافته ، پر سر و صدا، خودپسند و خود بین ، پر انرژی و جدی در راه رسیدن به هدف . معمولا جزء بهترین افراد تیم میشوند و افراد تکرویی هستند.اغلب کارها را با روشهای خودشان انجام می دهندو خود کفا هستند. شخصیتهای ماجراجو ، دلیر،علاقه مند به داشتن یک راه مشخص و مخصوص ،موجوداتی اجتماعی و علاقه مند به مهمان داری هستند.علاقه به حفظ روابط دارند و خودشان در این راه تلاش می کنند.



گروه خونی AB فارغ از مراقبت و بی نیاز از توجه

حدود 4% از مردم جهان گروه خونی +AB و 1% گروه خونی _AB دارند.
خصوصیات:اجتماعی ، سخت گیر نیستند ، غمخوار و دلسوز ،دیپلماتیک ،اهل گشت و گذار ، خلاق، غیر قابل پیش بینی، هنر مند ، انعطاف پذیر ،ترش رو و درخود ! مخلوطی از تضادها ، خجالتی در مقابل بعضی و بیباک و گستاخ با بعضی دیگر، برونگرا و درونگرا،گاهی غیر قابل پیش بینی هستند و گاهی ظاهرا آرام و خونسرد به نظر می رسند. قدرت خلاقیت زیادی دارند ، توانا در پیدا کردن مشکلات و دور زدن آنها ، علاقه مند به محیط شهری ، به آسانی خسته می شوند. به نظر می رسد که هر کاری که انجام می دهند از روی اجبار است . هرگز کاری را برای قدر دانی انجام نمی دهند. اسرار آمیز به نظر می رسند. در فعالیتهای اجتماعی می توانند هماهنگ ظاهر شوند . علاقه مند به ایجاد رابطه نیستند و تلاش چندانی هم برای اینکار نمیکنند

 

روانشناسی رنگ ها را بدانيم

 

 

برخی از روانشناسان عقيده دارند رنگی که برگزيده و دلخواه کسی است ميتواند گويای خصوصيات اخلاقی و روانشناسی او باشد. نوشتار زير چکيده ای است که بر اساس اين نظريه و پس از سالهای پژوهش نگاشته شده است .

ادامه نوشته

كلنجار با مغز

 

 

دوستان امروز يك مطلبي بگذارم تا كمي با مغز خودمان كلنجار برويم تا شايد از آكبند بودن در بيايد ...( البته من مغر خودم را مي گويم ؛ سو ء تفاهم نشه !!!‌  )

در آخر اگه دلتون خواست ؛ يك نظري هم بدهيد بد نيست !!!

ادامه نوشته

 ۳۰ قانون جهانی موفقیت

  

اگر موفقیت را دور از دسترس می پندارید ...

اگر می خواهید موفق باشید ...

اگر ناامید هستید ...

پس بر روی ادامه مطلب کلیک کرده و با مطلع شدن از

  ۳۰ قانون جهانی موفقیت

شما نیز انسانی موفق باشید !!!

 

ادامه نوشته

چگونه شوهرتان را مجذوب خود كنيد !!!

 

كـانون خـانواده آنـچه كه باعث تداوم و بقاي صـميـميـت مـيگردد رفتارها و اعمال زن و مرد نسبت به هم ميباشـد. در اين ميان نقش يك زن مي تواند در ايجاد فضايي دلپذير و جذاب بسيار مهم و قابل توجه باشد. تاثير پذيري مـردان در بـرابـر رفـتـار زنان امري بديهي بــوده و مـي تواند حتـي در سرنوشت يك رابطه و كاميابي هاي زندگي موثر باشد .

در ايـن بـخش به  6  روش آسان كه هر زني مي تواند بـراي مجذوب نمودن شوهر خود بكار بندید را ملاحظه ميكنيد

ادامه نوشته

چه كنيم كه فرزندانمان يكديگر را دوست داشته باشند؟



همه ي والدين اميدوارند كه فرزندانشان به يكديگر عشق ورزيده و احترام بگذارند، يا حداقل از آنها انتظار دارند كه همبازي خوبي براي يكديگر باشند و رفاقت و سازگاري داشته باشند. با وجود اين، سروصداها و برخوردهاي بين فرزندان تنشهاي زيادي در خانه ايجاد مي كند و پدرو مادر را درمانده مي سازد.

اما چه كنيم تا فرزندانمان يكديگر را دوست بدارند، همان قدر كه ما دوستشان داريم ؟ و چگونه مي توان كمي صلح و آرامش به فضاي خانه هديه كرد ؟

نكات مهمي در باره روابط بين خواهرها و برادرها وجود دارد، ازجمله :

- هريك از فرزندان به طور طبيعي به خواهر يا برادر خود عشق مي ورزند. آنها مي خواهند كه دوست بدارند و دوست داشته شوند.

- همه فرزندان نيازمند توجه و آغوش گرم والدين خود هستند. توجه مستقيم و انديشيدن به نيازها و خواسته هاي آنان و در دسترس بودن والدين از مهمترين نيازهاي كودكان به شمارمي آيند.

- زماني كه والدين به نيازهاي مهم كودكان توجه نكنند، آنها به آسيب ديدگي روحي دچار مي شوند كه به صورت نااميدي و بي اعتنايي بروز مي كند.

- در بيشتر موارد ، فرزندان، احساسات خود را پنهان مي كنند ؛ زيرا كسي در اطراف و نزديكي آنان وجود ندارد تا شنونده گفته هاي آنان باشد و از احساسات نهفته آنها با خبر شود.

- زماني كه والدين به فرزند ديگر توجه مي كنند يا اينكه با دوست خود به گفتگو مشغولند ، احساسات كودك آسيب ديده تحريك مي شود. او بيش از پيش نسبت به توجه والدين احساس نياز مي كند، نيازي فوري و اضطراري كه بايد به آن پاسخ داد.

- كودكي كه نسبت به توجه والدين خود احساس نياز مي كند، به طور طبيعي ولي در شرايطي دور از انتظار والدين احساس دروني و نهفته خود را آشكار مي سازد. احساساتي كه به شكل گريه كردن ، خنديدن ، بدخلقي ، عرق كردن ، لرزيدن ، دعوا كردن بروز مي كند و به منظور جلب توجه و رضايت پدرومادر آشكار مي شود. اين رفتارها ادامه مي يابد تا عملكرد والدين متوقف شود و توجه آنها به سوي فرزندشان معطوف گردد.

- شنيدن حرفهاي فرزندان بدون قضاوت كردن راه مناسبي است كه به فرزندان كمك مي كند تا بتوانند فشار رواني موجود را بر طرف سازند.

پس از يك گريه طولاني ، كودك مي داند كه جايگاه مطمئني براي عشق ورزيدن درانتظار اوست وهمه اطرافيان از اضطراب و نگراني حاصل از فشار رواني اي كه او را آزار مي دهد، باخبر شده اند.







- مداخله كردن در درگيريهاي كودكان ممكن است آسيب ديدگي را بيشتر كند. در اين هنگام به فرصت كافي نياز داريم تا گفته هاي آنان را بشنويم و درفرصتي مناسب احساسات خود را بيان كنيم .

توجه به اين مطالب به والدين كمك مي كند تا هنگام در گيري فرزندان برخورد مناسبي داشته باشند.

بيشتر كودكان نسبت به فرزند ديگر احساس حسادت و خشم دارند. اما هرگز احساسات كودك به اين دو محدود نمي شود، اگر چه از نظر پدر ومادر، شاخص ترين احساسات كودك به حساب مي آيند.

فرزندان ما زمان زيادي را براي بازي كردن و همكاري با يكديگر صرف مي كنند ، در حالي كه درهمين زمان كه آنها رفتاري دوستانه با يكديگر دارند، ما مشغول شستن ، پختن ، نظافت كردن و پرداختن به كارهاي روزانه هستيم.

بهترين توصيه ها هنگام درگيري خواهران و برادران :

اگر براي هر يك از فرزندان زماني مناسب صرف كنيم و شنونده اظهارات و احساسات آنها باشيم ، احساس آنها درباره توجه ما به آنها بدون خدشه مي ماند و مطمئن هستند كه براي والدين خود اهميت دارند.

با دقت وهوشياري مداخله كنيد يا حداقل پس از 5 دقيقه ي اول درصحنه حاضر شويد . حضور به موقع شما درصحنه درگيري ، كمك مي كند تا بتوانيد به مسئله پي ببريد و مانع عصبانيت فرزندان و صدمه زدن يا اهانت كردن آنها به هم بشويد . پيش از شروع و ادامه يافتن درگيري ، راحت تر مي توان اضطراب و ناراحتي موجود را برطرف ساخت. اگر نتوانستيد به موقع حاضر شويد از فرزندانتان عذرخواهي كنيد : " متأسفم از اين كه نتوانستم به موقع حاضر شوم و از بروز حوادث ناراحت كننده جلوگيري كنم . به من بگوييد چه اتفاقي افتاده است ؟"

فرزندان ما پس از درگيري مي توانند به راحتي رفتاري دوستانه با يكديگر داشته باشند، البته درصورتي كه مورد سرزنش قرا رنگيرند. اگر والدين بتوانند درخانواده به طور منصفانه رفتار كنند و مسئوليت ها را برعهده بگيرند، فرزندان مي توانند احساسات دروني خود را بهتر ابراز كنند و از آسيب ديدگي هاي روحي در امان بمانند. به آرامي و نرمي با آنها گفت و گو كنيد. به نوبت از هر يك از آنها بپرسيد كه چه اتفاقي افتاده و به سخنان هردو با دقت گوش دهيد. بيان كردن احساسات دروني مهمترين بخش درگيري است . به آنها فرصت كافي بدهيد ؛ زيرا برقراري پيوند دوباره نياز به زمان كافي دارد.

در برخي موارد، يكي از كودكان به ديگري ضربه وارد كرده و فرار مي كند. در اين گونه موارد، واكنشهاي خود را تغيير دهيد؛ به طور مثال بار اول وقت بيشتري با كودك آسيب ديده يا مجروح صرف كنيد و سپس به سوي فرد ديگر برويد. بار دوم فقط به كودك آسيب ديده توجه كنيد. هر دو كودك به كمك شما نيازمندند . كودكي كه ضربه را وارد كرده احساس پشيماني مي كند ، او فرد بي مسئوليتي نيست بلكه نتوانسته احساس خود را بيان كند و كنترل خود را ازدست داده است .

اغلب كودكان يكديگر را دوست دارند و به طور طبيعي به سوي هم كشيده مي شوند . اگر والدين به موضوع هايي كه دوستي فرزندانشان را پايدار و مستحكم تر مي كند توجه داشته باشند، روابط دوستانه بين فرزندان تداوم خواهد يافت.

بچه ها هميشه به دنبال بهانه مي گردند تا بتوانند احساسات دروني خود را بيرون بريزند، به طور مثال هنگامي كه بستني مي خورند اگر فرزند ديگر يك قاشق بيشتر بستني بخورد، درگيري شروع مي شود و از اين طريق احساس حسادت، نياز، درماندگي و عدم پذيرش از سوي آنها ابراز مي گردد. زماني كه والدين گريه ، بدخلقي و خشم فرزند خود را تحمل كنند و با حوصله به حرف هاي او گوش كنند ، به اشتباه خود پي مي برد . گوش دادن به سخنان كودكان آسيب ديدگي روحي آنها را ترميم مي كند و روابط موجود را محكمتر مي سازد.

منبع : زن روز
برداشت از سايت www.tebyan.com

علت تضاد بين فرزندان و والدين چيست؟    


تضاد بين والدين و فرزند ريشه در باورها و رفتار پدر و مادر در دوران كودكي و نوجواني دارد . اعم از رفتار تند و سرزنش آميز و يا محبت ها و دلسوزي هاي بيجا كه به تدريج به نوعي مزاحمت آزار دهنده و بيماري زا تبديل مي گردد. اين عشق هاي تحميلي و رفتارهاي نابجاي والدين در كودكي و نوجواني و بعد هم ، دخالت و تحميل سليقه ها در انتخاب راه آينده ي جوانان منجر به واكنش هاي گاه تلخ و دور از انتظار و رنج آور از سوي فرزندان نسبت به والدين مي شود . در زير به تعدادي از رفتارهاي والدين كه سبب ايجاد تضاد بين آنها و فرزندشان مي شود ، اشاره مي كنيم.



اسارت در دام محبت!

محبت مادر و مراقبت هاي ويژه اي كه در سنين كودكي براي فرزند ضروري و غيرقابل اجتناب است اگر به موقع قطع نشود يا تغيير جهت ندهد تبديل به عوامل بيماري زا و رفتارهاي بيمارگونه مي شود و به ركود رشد و يا انحراف شخصيت در كودك و نوجوان مي انجامد. اسارت كودك و نوجوان در دام مراقبت دائمي پدر و مادراني كه به اين مهم توجه ندارند به آنجا مي رسد كه اگر روز و شب هم در برابر فرزند خود خم و راست بشوند و تمام خواسته هاي او را فراهم آورند بازهم به تدريج احترام لازم را نزد فرزند خود از دست مي دهند و با فقدان احترام ، عشق نيز رو به زوال مي گذارد؛ زيرا كودكان و نوجوانان نازپرورده هميشه خود را وابسته احساس كرده و به اهمال و قصوري كه در حق آنان شده به خوبي آگاهند و چون از كودكي ، تمام مهارت و ابتكارهاي شخصي آنان سلب شده احساس ضعف و ناتواني مي كنند و خود را تسليم پدر و مادر و محيط و سرنوشت مي دانند . در چنين شرايطي است كه احساسات ضد و نقيضي مثل نارضايتي از پدر و مادر و در عين حال ترس از دست دادن عشق آنان وجود كودك را در بر مي گيرد و او را مجدداً در معرض تسلط جويي و تحميل اراده پدر و مادر قرار مي دهد . تشخيص صحيح و به موقع اين علايم و برطرف ساختن عوارض ناشي از آن يكي از وظايف خطير والدين و مربيان است.



عشق هاي تحميلي

اين شيوه مراقبت و محبت تحميلي ، يا به عبارتي نازپروردگي و تحميل با عشق ( يعني والدين به دليل علاقه ي زياد به فرزند ، آنچه را كه براي فرزندشان آرزو دارند ، به او تحميل مي كنند.) در اصل دو عامل بيماري زاي شخصيت اند كه به سختي درهم عجين شده اند به طوري كه مشكل مي توان آن دو را از هم جدا كرد و احياناً هر كدام را مستقلاً مورد مطالعه قرار داد. اين هر دو عامل كه از عواطف رقيق و احساسات شديد پدر و مادر نسبت به فرزندان ناشي شده چنان آرام و موذيانه در بناي شخصيت كودكان و نوجوانان رخنه و رشد مي كند كه انسان تا مدت ها خطرآن را احساس نمي كند و حتي موقعي كه آثار و علائم عقب ماندگي و ركود در رشد شخصيت بروز مي كند بسياري از والدين بازهم نمي توانند به عمق فاجعه پي ببرند و زماني هم كه اين پديده ها به وضوح آشكار مي شود و والدين متوجه مي شوند ، كودكان نازپرورده كه از تحمل زندگي عاجزند چون از علت واقعي بروز آن، يعني رفتار غلط و بي رويه خود اطلاعي ندارند دست به اقداماتي مي زنند كه نه تنها د رد را درمان نمي كند بلكه آن را وخيم تر و شديدتر مي نمايد.

اقداماتي مانند سرزنش، اخطار، نصيحت گويي ، تهديد و توبيخ و يا حتي وعده هايي كه هيچ كدام سرانجامي ندارند متأسفانه نتيجه اي نمي دهد. اين جاست كه والدين احساس عجز مي كنند و از مشاورين تربيتي كمك مي خواهند.



خطر ناز پروردگي

به عنوان نمونه اشاره مي كنيم به مادري كه دخترش را با تمام عشق و علاقه و نازپروردگي بزرگ كرده و يكباره متوجه بي بندوباري و حتي گستاخي وي نسبت به خودش شده و مي نالد كه : هيچ وقت فكر نمي كردم دخترم كه آن قدر برايش زحمت كشيده و مراقبتش كرده بودم روزي چنين رفتاري با من داشته باشد. چون درگذشته به خاطر علاقه اي كه به من داشت هر چه مي گفتم بي چون و چرا مي پذيرفت ولي حالا از من روي گردان شده و اعتنايي به من ، حرف ها و خواسته هايم كه صرفاً به خاطر خود اوست ندارد .

واقعيت اين است كه چنين والديني متوجه نيستند فرمانبرداري و اطاعتي كه به زور عشق و بر آوردن تمام خواسته هاي فرزند باشد چيزي جز به اسارت كشيدن او از طريق نازپروردگي نيست . به عبارت ديگر اطاعتي كه از طريق عشق به كودك تحميل مي شود هرگز به رشد شخصيت و تسلط بر نفس او نمي انجامد بلكه منجر به تضعيف و شكست اراده او مي شود. كودكاني كه به اين طريق پرورش مي يابند در سنين نوجواني و سال هاي بعد ، در برابر عوامل اغواگر و اشخاص گمراه كننده به همان نسبت ضعيف و سست اراده خواهند بود. از سوي ديگر جواناني كه با اين رفتار پدر و مادر خود مواجه مي شوند نه تنها احساس قدرداني نسبت به آنها نمي كنند بلكه نوعي حس كينه و بيگانگي نيز در آنها بيدار مي شود.







دخالت هاي غير منطقي

اين مشكل حتي در آستانه ي ورود نوجوان و جوان به اجتماع و در مرحله ي حساس و دشوار انتخاب راه آينده نيز به گونه اي ديگر رخ مي نمايد. در اين مواقع ، تنها دخالت هاي غير منطقي و سرسختانه والدين نيست كه اثر منفي بر فكر و روح فرزندان مي گذارد بلكه توصيه ها و اندرزهاي خيرخواهانه ي آنها نيز درگمراه كردن فكر سالم جوانان تأثير مي گذارد. زيرا هر نوع تلقين و يا تحت تأثير گذاشتن جوانان دراين دوره ، آنها را از رشد متعادل شخصيت و دستيابي به بلوغ كامل فكري باز مي دارد. خواه آنهايي كه وابسته به پدر و مادر خود هستند و يا آنها كه سركش و نافرمان بوده و دائم دم از استقلال فكري مي زنند . دسته ي اول كه هميشه زمينه آماده اي براي فرار از مسئوليت و تصميم گيري مستقل دارند در مرحله انتخاب شغل و يا رشته تحصيلي ( كه فرصتي براي ابراز عقيده و اظهار نظر شخصي است ) در اثر تلقين و دخالت هاي بي مورد والدين اين آخرين موقعيت را از دست داده و تا پايان عمر به صورت دوم شخص و عضو علي البدل زندگي مي كنند. دسته ي دوم نيز كه عناد و لجاجت با پدر و مادر را پيوسته شيوه خود قرار داده واين مقاومت را دليل اثبات شخصيت خود مي دانند وقتي در مرحله ي ورود به اجتماع و انتخاب راه آينده خود با نصيحت و توصيه هاي خيرخواهانه پدر و مادر مواجه مي شوند بدون اين كه به خود زحمت فكر كردن بدهند صرفاً براي مخالفت با والدين دقيقاً راهي را انتخاب مي كنند كه در جهت عكس تمايلات و خواسته هاي آنان باشد ؛ فقط به اين جهت كه به خود و ديگران ثابت كنند كه مي خواهند و مي توانند خودشان راه آينده و مشي زندگي را انتخاب كنند. به اين ترتيب دلسوزي ها و محبت هاي غير منطقي پدر و مادر و ملاطفت هاي خير خواهانه، به زودي تبديل به نوعي مزاحمت و در نهايت موجب دلسردي مي شود.



چه بايد كرد؟

در اين مرحله اين سؤال هميشگي پيش مي آيد كه چه بايد كرد تا آنها در مسير رشد شهامت روحي و مبارزه با ضعف و جُبن( ترس ) اكتسابي قرار بگيرند و گستاخ و بي پروا نشوند و دائماً از ضعف و عدم توانايي خود رنج نبرند. شايد كار مشكلي باشد اما ناممكن نيست به شرط آن كه در وهله اول به عنوان پدر و مادر سعي كنيم به آن درجه از عدالت و شهامت روحي برسيم كه فرزندان خود را نه تحت فشار و زورگويي و تحميل عقايد خود قرار دهيم و نه آنها را به حال خود رها كنيم . نه تنبيه و سرزنش نماييم ، نه مورد ترحم و دلسوزي قرار دهيم ؛ بلكه طوري با آنها رفتار كنيم كه آنها احساس كنند همان هايي هستند كه مي خواهند باشند. بنابراين ابتدا بگذاريم فرزند ما درباره موضوعي كه رنج مي برد و يا احساس حقارت و عدم شايستگي مي كند آزادانه صحبت كند و تمام مسائل و مشكلات خود را مطرح نمايد ؛ گاهي نيز سؤالي مطرح كنيم كه خودمان روشن تر شويم و هم فرزندمان احساس كند كه با تمام وجود و علاقه ي كامل ، در ناراحتي و مسائل او شريك و سهيم هستيم و بعد از تجربيات خود نقل كنيم و از افرادي ياد كنيم كه وضع مشابهي داشته اند ؛ ولي به علت برداشت هاي متفاوت و نحوه مقابله با مشكلات ، بر ناملايمات پيروز شدند و يا با شكست و ناكامي مواجه شده اند . به اين طريق ، هم راهنمايي كرده ايم وهم انتخاب راه را به خود آنها واگذاشته ايم و مسلماً در اين مراحل ، آنها انتخاب شايسته تري خواهند داشت و يا در نهايت به اختيار ، از شما ياري فكري مي خواهند . چنين ارتباطي نه تنها پيوند والدين و فرزندان را خدشه دار نمي كند بلكه موجب استحكام و دوام و پيوستگي بيشتر دل ها مي گردد

برداشت از سايت www.tebyan.com